اغلب اخترشناسان ـ از بطلمیوس گرفته تا کپرنیک و گالیله و نیز در طول قرن هجدهم ـ جهان را نسبتاً کوچک و جوان میانگاشتند در قرن نوزدهم، نظریههایی، از روی تخمین و نظرپردازی، دربارة جهانی وسیعتر و با قدمتی بیشتر پیشنهاد شد در قرن بیستم، شواهدی دربارة سن و اندازة عظیم و سن جهان گردآوری شده است و نظریههای کیهانشناختی جدید، مسائل مهمی را دربارۀ باورها
قیمت فایل فقط 4,900 تومان
اخترشناسی و آفرینش
اغلب اخترشناسان ـ از بطلمیوس گرفته تا کپرنیک و گالیله و نیز در طول قرن هجدهم ـ جهان را نسبتاً کوچک و جوان میانگاشتند. در قرن نوزدهم، نظریههایی، از روی تخمین و نظرپردازی، دربارة جهانی وسیعتر و با قدمتی بیشتر پیشنهاد شد. در قرن بیستم، شواهدی دربارة سن و اندازة عظیم و سن جهان گردآوری شده است و نظریههای کیهانشناختی جدید، مسائل مهمی را دربارۀ باورهای دینی پدید آوردهاند.
در 1917، ویلم دوسیتر (Willem de Sitter) با كار بر روی معادلات نسبیّت عام اینشتین به راهحلی دست یافت كه یك جهانِ در حال انبساط را پیشبینی میكرد. در 1929، ادوین هابل (Edwin Hubble) با بررسی «انتقال به سرخِ» سحابیهای دوردست، «قانون هابل» را تدوین كرد: سرعت دور شدن یك سحابی با فاصلة آن از ما متناسب است. با برآورد و تأمل دربارۀ زمانِ گذشته، دانشمندان به این نتیجه رسیدهاند که بهنظر میآید جهان از یك منشأ مشترك در حدود پانزده میلیارد سال پیش، در حال انبساط است. در 1965، آرنو پنزیاس (Arno Penzias) و رابرت ویلسون (Robert Wilson) زمینهای ضعیف از امواج كوتاه را كه از همه سوی فضا فرا میرسد كشف كردند. طیف آن امواج، با آنچه با استفاده از نظریه نسبیت دربارة تابشِ باقیمانده، پیشبینی شده بود، مطابقت زیادی داشت. تابش مذكور، همان «پس ـ تابیِ» (afterglow) گوی آتشین (fireball) كیهانی است كه در اثر انبساطِ متعاقب سرد شد.
شواهد غیرمستقیم مربوط به لحظههای بسیار اولیه انفجار بزرگ از تحقیقات نظری و نیز پژوهشهای تجربی در فیزیك انرژی بالا فراهم آمده است. این پژوهش نشان میدهد که چهار نیروی فیزیكی پایه وجود دارند: (1) نیروی الكترومغناطیس كه عهدهدار نور و رفتار ذرات باردار است؛ (2) نیروی هستهای ضعیف (weak nuclear force) كه سبب واپاشی رادیواكتیو است؛ (3) نیروی هستهای قوی (strong nuclear force) كه پروتونها و نوترونها را درون هسته به هم پیوند میدهد؛ و (4) نیروی گرانش كه در جاذبة بین اجرامِ دور از هم، آشكار است. در 1967، استیون واینبرگ (Steven Weinberg) و عبدالسلام نشان دادند كه نیروهای الكترومغناطیس و ضعیف میتوانند در چارچوب یك نظریه الكتروضعیف (Electro-Weak Theory) وحدت یابند. این نظریه وجود دو ذرة سنگین را که اصطلاحاً بوزونها W و Z نام گرفتند پیشبینی کرد كه این ذرات واسطِ میان دو نیرو بودند. در 1983، «كارلو روبیا» (Carlo Rubbia) و همكارانش در میان فرآوردههای حاصل از برخوردهای انرژی بالا در دستگاه شتابدهندة ذرات در ژنو (CERN) شواهدی را برای ذرات W به دست آوردند. [1]
در تلاش برای وحدت نیروهای «الكتروضعیف» و «قوی» در یك نظریة وحدتیافتة بزرگ (Grand Unified Theory) پیشرفتهایی صورت گرفته است. وحدت مذكور، بهواسطة ذرات X بسیار سنگینی كه تنها در انرژیهایی بالاتر از آنچه كه در شتابدهندههای فعلی دسترسپذیر است، محقق میشود. گردهمآمدن گرانش و سه نیروی دیگر در چارچوب یك نظریة اَبَرتقارن (supersymmetry theory) - که گاهی «نظریۀ همه چیز» نیز خوانده میشود - مشكلتر بودهاست. یکی از گزینهها ارائه نظریة «اَبَرریسمان» (superstring theory) است که در آن، رشتههایی كه بهطور باورنكردنی سنگین، خرد و تكبُعدیاند، فرض میشوند كه میتوانند منشعب شوند و یا بهصورت حلقه درآیند. وحدت نظریۀ کوانتوم و گرانش، مستلزم یک چارچوب ده بُعدی است. اما بر اساس نظریۀ «اَبَر ریسمان»، شش بُعد از ده بُعد مذکور بیدرنگ چنان متراکم میشوند که میتوانیم اندازۀ آنها را نادیده بگیریم و در نتیجه فقط چهار بُعد که به فضا وزمان مربوطاند باقی میمانند. برای ریسمانها هیچ شاهد تجربی وجود ندارد و انرژی لازم برای تحقق آنها بسیار فراتر از حدی است كه در آزمایشگاهها در دسترس است. ولی این میزان انرژی، در نخستین لحظههای انفجار بزرگ وجود داشت. فیزیكدانان نسبت به سادگی، وحدت و تقارن، تعهدی قوی دارند كه این تعهد، جستجو برای «نظریة وحدتیافته» را حتّی آن زمان كه آزمایش مستقیم ناممكن است، ترغیب میكند.
با كنار هم نهادن شواهد مربوط به اخترشناسی و فیزیك انرژی بالا (high-energy) بازسازی قابل قبولی از تاریخ كیهان، ممكن میشود و میتوانیم رویدادهای آغازین سه دقیقۀ پس از انفجار بزرگ را بازسازی کنیم ـ یعنی زمانی که تشكیل «هسته» از پرتونها و نوترونها آغاز شد. پانصدهزار سال بعد، اتمها پدیده آمدند. یك میلیارد سال پس از آغاز جهان، كهكشانها و ستارگان شکل گرفتند. ده میلیارد سال بعد، نیز سیارات پا به عرصۀ وجود نهادند و پس از گذشت دو میلیارد سال دیگر، صور میكروسكپیِ حیات در سیارة ما آغاز به تدریج به وجود آمدند و تکامل زیستشناختی به جریان افتاد.
هرقدر بیشتر به پیش از دقیقه سوم بازگردیم، نظریهها، موقتیتر [= غیرقطعیتر] میشوند زیرا آنها به حالتهایی از ماده و انرژی میپردازند كه فراتر از هر آن چیزی است كه میتوانیم در آزمایشگاهها تكرار و بازسازی كنیم. پروتونها و نوترونها احتمالاً از كواركهای سازندة خود در ثانیه 4ـ10 (یك ده هزارم ثانیه پس از آغاز) تشكیل شدند ـ یعنی زمانی كه دما تا 1012 (هزار میلیارد) درجه پایین آمده بود. این دریای فوقالعاده متراكم از كواركهای داغ، حدوداً در ثانیه10-10 از یک گوی آتشین (fireball) یکدست كه كوچكتر و داغتر بود، شكل گرفت. در نظریههای تورمی که توسط الن گوث (Alan Guth) و اندره لینده (Andrei Linde) مطرح گردید پیشنهاد میشود که جهان در حدود ثانیۀ 35ـ10 یک انفجار بسیار سریع را پشت سر گذاشت که این معلول آزاد شدن انرژی فوقالعادهای بود که در اثر شکست تقارن، یعنی زمانی که نیروی قوی از دیگر نیروها جدا شد، آزاد شده بود. [2] پیش از ثانیه 35ـ10، دما بهقدری بالا بود كه تمام نیروها بهجز گرانش از توان مشابه برخوردار بودند. این مقطعی است كه نظریة وحدتیافتة بزرگ در آن اِعمال میشود. ما تقریباً هیچ تصوری از وقایع پیش از ثانیه 43ـ10، زمانی كه حرارت 1032 درجه بود، نداریم. كل جهان بهاندازة یك اتم امروزی و چگالی آن میزان باورنكردنیِ 1096 برابر آب بود. [3]
امّا در زمان صفر (0=t) چه رخ داد؟ در نظریة استاندارد انفجار بزرگ، زمان صفر (0=t) بهعنوان یك تكینگی كه قوانین فیزیك در آن به کار نمیآید به شمار میآید. در آن مقطع، نقطهای بدون بُعد به صورت تابش خالص و با چگالی نامتناهی موجود بوده است. برخی عالمان الهیات زمینۀ مشترکی را با کیهانشناسان (اخترشناسان و فیزیکدانانی که به بررسی و مطالعۀ تاریخ اولیۀ کیهان علاقهمندند) دربارۀ این ایده که جهان آغاز دارد ملاحظه کردند. پاپ پیوس دوازدهم (Pope Pius XII) گفت، نظریة انفجار بزرگ، ایدة كتاب مقدسیِ آفرینش را تأیید میكند. [4] اخترفیزیكدانی بهنام رابرت جَسترو (Robert Jastrow) احتجاج كرده است كه شواهد اخترشناختی به یك دیدگاه مبتنی بر كتاب مقدس دربارة منشأ جهان منجر میشود. او كتاب خود را با نام خداوند و اخترشناسان با این عبارت درخور توجه بهپایان میبرد:
اكنون بهنظر میرسد كه گویا علم هرگز قادر نخواهد بود تا نقاب از راز آفرینش برگیرد. برای دانشمندی كه با ایمانش به نیروی خرد زندگی كرده است داستان، مانند یك رویای آشفته بهپایان میرسد: او كوههای جهالت را یكی پس از دیگری پشت سر نهاده است و در آستانة فتح بلندترین قله قرار دارد. همینكه خود را از آخرین صخره بالا میكشد، گروهی از عالمان الهیات كه قرنها در آنجا ساكن بودهاند به او خوشآمد میگویند. [5]
اما دیگر دانشمندان و عالمان الهیات از اینکه آموزة آفرینش با یک نظریۀ خاص علمی، یکی انگاشته شود احساس ناخشنودی میکنند. در این فصل، بررسی خواهم کرد که چگونه طرفداران هر یک از چهار دیدگاه اصلی دربارۀ نحوۀ ارتباط علم و دین، نسبت به نظریههای اخیر کیهانشناختی واکنش نشان دادهاند.
یکی از اشکال تعارض میان علم و دین را ملحدانی ارائه کردهاند که میگویند توازن نیروها در جهان اولیه که شرایط مطلوب را برای ظهور حیات و هوش پدید آورد یک موضوع کاملاً تصادفی بوده است. در نقطة مقابل، پیروان خطاناپذیریِ کتاب مقدس ادعا کردهاند که نظریة نسبیّت، زمینه و مجال را برای هماهنگی میان شرح سِفر پیدایش و انفجار بزرگ، ممکن میسازد.
چهل سال پیش، برخی اخترشناسان معتقد بودند كه با فرض پهنهای بینهایت از زمان، از مسئله آغاز اجتناب كردهاند. نظریة حالت پایدار (Steady State Theory) که به آنها تعلق داشت پیشنهاد میكرد كه اتمهای هیدروژن آرام آرام و پیوسته در سرتاسر یك زمان و فضای بینهایت پا به عرصة هستی نهادهاند. فِرد هویل (Fred Hoyle) بهویژه، از نظریة مذكور حتی مدتها پس از آنكه اغلب همكاران وی از آن دست كشیده بودند، همچنان طرفداری كرد. [6] نوشتههای هویل روشن نمود كه طرفداری او از نظریة حالت پایدار فقط بر زمینههای علمی استوار نیست بلكه تا اندازهای به این دلیل بوده است كه به گمان او، زمانِ بینهایت با عقاید الحادیش سازگارتر است. [امّا] امروزه روایتهای نظریههای انفجار بزرگ آشکارا به برتری دست یافتهاند.
یکی از حقایق جالب توجه دربارۀ جهانِ ما این است که ثابتهای فیزیکیِ جهان، به دقت برای ظهور حیات و هوش، مناسباند. برای نمونه، اگر نیروی هستهای قوی یا نرخ انبساط [جهان] حتی به میزان بسیار اندک بزرگتر یا کوچکتر میبود حیات ارگانیک، غیرممکن میشد. ما این ادعا را که چنین «پدیدههای بهدقت تنظیمشده»، برهان جدیدی را از راه طرح و نظم ارائه میکنند در مباحث آینده بررسی خواهیم کرد. اما برخی کیهانشناسان معتقدند ممکن است جهانهای متعددی با پارامترهای متفاوت وجود داشته باشند و ما فقط تصادفاً در یکی از آنها ـ که از شرایط اثباتشده برای حیات هوشمند را برخوردار است ـ زندگی میکنیم. ترکیبی از پارامترها که وقوع آن در یک جهان، بسیار بعید است جایی در مجموعۀ بزرگی از جهانها، محتمل به شمار میآید. ترکیبِ مناسب برای حیات نهایتاً از راه تصادف فراهم میشود. دلیل تمایل برخی کیهانشناسان به این نظریهها، تا حدودی آن است که آنها از ملازمات خداباورانۀ یک انفجار بزرگ، برخوردار نیستند. [تاکنون] چند گونه نظریۀ «جهانهای متعدد» پیشنهاد شده است: [7]
جهت دریافت فایل اخترشناسی و آفرینش لطفا آن را خریداری نمایید
قیمت فایل فقط 4,900 تومان
برچسب ها : کیهان شناسی , نظریۀ نسبیت عام , آفرینش , اخترشناسی و آفرینش , زمین شناسی , آفرینش , اخترشناسی , نظریۀ وحدت یافتۀ بزرگ , نظریۀ انفجار بزرگ