امروز: پنجشنبه 22 آذر 1403
دسته بندی محصولات
بخش همکاران
بلوک کد اختصاصی

بررسی علل اجتماعی و تربیتی دروغگویی در كودكان دبستانی و راههای درمان آن

بررسی علل اجتماعی و تربیتی دروغگویی در كودكان دبستانی و راههای درمان آن دسته: روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید: 53 بار
فرمت فایل: doc
حجم فایل: 2867 کیلوبایت
تعداد صفحات فایل: 77

دروغگویی عادت زشتی است كه وقتی در یك جامعه یا در یك فرد پیدا شود، میزان استفاده از نیروهای جامعه را كاهش می‌دهد، اعتماد سلب می‌گردد و در نتیجه نظم و روال امور ضعیف می‌شود و چون این عادت زشت از كودكی در كودك شكل می‌گیرد باید جلوی بروز این پدیده را از كودكی گرفت و به درمان آنها اقدام كرد

قیمت فایل فقط 4,900 تومان

خرید

بررسی علل اجتماعی و تربیتی دروغگویی در كودكان دبستانی و راههای درمان آن

مقدمه :

در زیر این آسمان كبود و درجای جای این دنیای بی دروپیكر و در هر كجا، خانواده‌ای را می‌توان یافت كه در آرزوی داشتن فرزندی خوب و شایسته است. تمامی‌پدرها و مادرها در تلاش هستند تا فرزندان خود را با شایستگی تربیت كنند. متأسفانه چون خانواده‌هایی كه در راه این آرزو به بیراهه می‌روند و در می یابند كه چه باید بكنند و هیچ كس را نمی یابند تا دست آنها را در راه پرپیچ و خم بگیرد و آنها را سالم به مقصود برساند. فرزندان ما به هر گونه كه هستند، دست پخت ما و محیط ماه هستند. خوبی آنان از آن ما است و بدی آنان حاصل بد تربیت كردن آنها. شناخت دنیای كودك، شناخت خود كودك است. و شناخت كودك، راهبردی او به سوی سعادت و پیروزی.

دنیای وجودی كودك، دنیای پر رمزوراز است كه برای شناخت این دنیا باید مجهز به اطلاعاتی در زمینة روان شناسی كودك شد.

با توجه به كمبود متخصص و فقر آگاهیهای عمومی‌در این زمینه و نیز وجود تعداد قابل توجهی از كودكانی كه اختلالات رفتاری دارند، باعث شده كه دنبال تحقیق حاضر كه علل اجتماعی و تربیتی دروغگویی در كودكان دبستانی و راههای درمان آن است، برویم تا شاید بتوانیم با آشنا كردن مربیان و والدین به علل و درمان دروغگویی، كودكان را به مسیر سالم زندگی هدایت كنیم و بدین طریق قدمی هر چند اندك در جهت فراهم‌سازی محیطی سالم از نظر روانی برداریم.

فصل  اول

مقدمه تحقیق

موضوع تحقیق :

« بررسی علل اجتماعی و تربیتی دروغگویی در كودكان دبستانی و راههای درمان آن»

خلاصه تحقیق

دروغگویی عادت زشتی است كه وقتی در یك جامعه یا در یك فرد پیدا شود، میزان استفاده از نیروهای جامعه را كاهش می‌دهد، اعتماد سلب می‌گردد و در نتیجه نظم و روال امور ضعیف می‌شود. و چون این عادت زشت از كودكی در كودك شكل می‌گیرد باید جلوی بروز این پدیده را از كودكی گرفت و به درمان آنها اقدام كرد.

این موضوع در 5 فصل انجام شده است. در فصل اول در بارة ضرورت و اهمیت تحقیق و هدف كلی آن و روش آماری و وسیلة تحقیق و محدودیت تحقیق و تعریف واژه‌ها و وظیفه‌های تحقیق صحبت شده است كه فرضیه‌ها عبارتند از :

1-   آموزشهای نادرست خانواده و الگوهای ناصحیح ارائه شده توسط والدین، باعث دروغگویی در كودكان می‌شود.

2-   انتظارات معقول والدین و اطرافیان كودك، باعث كاهش دروغگویی آنان می‌شود.

3-   دروغگویی بیشتر كودكان از احساس كمبود و نیازهایشان سرچشمه می‌گیرد.

و در فصل دوم در مطالعات گسترده در بارة دروغگویی، علل و درمان آن صحبت شده همچنین به عوامل تربیتی و اجتماعی آن پرداخته شده و در بارة هر یك مفصلاٌ توضیح داده شده است. و در آخر فصل دوم در باره پیشنه تحقیق كه از دو تحقیق مشابه تحقیق خود استفاده شده است. صحبت شده است و آن دو تحقیق نقد و بررسی گردیده است.

در فصل سوم تحقیق، روش جمع آوری اطلاعات از كتابها و مجلات و مقالات و پژوهش نامه‌های پراكنده مربوط به موضوع گردآوری شده است و همچنین شیوة گزینش جمعیت آماری كه تعداد 60 نفر از معلمان آموزشی ابتدائی مشهد هستند و از بین مدارس ابتدائی مشهد بطور تصادفی انتخاب شده‌اند. و همچنین متغیرها و تعاریف عملی آنها و یك متن پرسشنامه نوشته شده است.

در فصل چهارم روش آماری و تجزیه و تحلیل داده‌ها است. از روش آماری پیمایشی استفاده شده است و در بارة هر سئوال پرسشنامه یك جدول و نمودار ترسیم شده و در آخر هم برای هر فرضیه یك جدول و نمونه آورده شده است و در زیر هر نمودار توصیفی بیان شده است.

در فصل پنجم نتیجه گیری از داده‌ها و تجزیه و تحلیل آنها شده و در كل نتیجه گرفته می‌شود كه تمام عوامل ذكر شده در دروغگویی كودكان مؤثر بوده، مخصوصاٌ عوامل خانوادگی و كمبودها كه این پدیده راتشدید می‌كند و بعد محدودیتهای اجرای  تحقیق كه همان عدم دسترسی به تحقیقات مشابه بوده و چند كاربرد و توصیه به اولیاء و دست اندركاران تعلیم و تربیت و در آخر هم فهرست منابع و مأخذ آورده شده است.

اهمیت و ضرورت تحقق :

درغگویی عادت زشتی است كه وقتی در یك جامعه یا در یك فرد پیدا شود، میزان استفاده از نیروهای جامعه را كاهش می‌دهد. یعنی وقتی یك عده دروغگو پیدا شوند، اعتماد سلب می‌گردد و در نتیجه نظم و روال امور ضعیف می‌شود و بخش زیادی از نیروها باید برای جلب اعتماد به مصرف برسد.

اگر در معاملات بازار، دروغ رایج شد، باید نیروی زیادی صرف از بین بردن آفات دروغ گردد. یعنی برای خرید یك كالای مختصر كه مجموع وقتی كه به طور طبیعی احتیاج دارد 10 دقیقه است، ‌ممكن است دو ساعت وقت و نیرو صرف شود تا تحقیق زیادی برای به دست آوردن قیمت واقعی جنس صورت گیرد، تا علیرغم خیانت و دروغی كه در محیط وجود دارد، بتوان قیمت واقعی آن را به دست آورد. بنابراین با به وجود آمدن آفت دروغ، جلوی رشد نیروها گرفته می‌شود، ‌یعنی مقدار بازده و پیشرفت كار كاهش می‌یابد و جلوگیری از رشد و تربیت خواهد بود و نیز هر فساد و گناهی كه در جامعه پیدا شود، ‌آفت و بلای رشد و تربیت آن جامعه است. پس باید جلوی دروغگوئی را از كودكی در آنها گرفت و آنها را درمان كرد، تا بتوانیم شاهد شكوفائی جامعه آیندة خود باشیم.

اهداف  ‌تحقیق :

با توجه به اینكه كوشش متخصصان آموزشی و پرورشی برآنست كه راههایی بیابند تا قدرت یادگیری و خلاقیت كودكان را افزایش دهند هدف كلی و عمدة این تحقیق اینست كه :

علل بروز دروغگویی كودكان از دو بعد تربیتی و اجتماعی شناسایی شود و همچنین راههای درمان آن، تا كودكان بتوانند با واقعیتها آشنا شده و به جای ترس و پناه بردن به دروغگویی و فكر خود را صرف دروغگویی و دروغ پردازی كردن، آن را صرف یادگیری و خلاقیت نمایند و جامعه را از فساد و تباهی نجات دهند و بسوی پیشرفت سوق دهند. مخصوصاٌ كه در دین اسلام دروغ گناهی بزرگ كبیره شناخته شده است و تأكید شدید بر پرهیز از آنست.

فرضیه‌های تحقیق :‌

1-   آموزشهای نادرست خانواده و الگوهای ناصحیح ارائه شده توسط والدین باعث دروغگوئی در كوكان می‌شود.

2-   انتقادات معقول والدین و اطرافیان از كودك، باعث كاهش دروغگویی آنان می‌شود.

3-   دروغگویی بیشتر كودكان از احساس كمبود و نیازهایشان سرچشمه می‌گیرد.

محدودیت تحقیق :

1-   عدم دسترسی و در اختیار نداشتن تحقیقی كاملاٌ مشابه تحقیق انجام شده

2-   عدم دسترسی به كتب و منابعی كه كلاٌ در باره دروغ گویی نوشته شده باشد و دسترسی به این منابع از مقالاتی پراكنده در كتب مختلف گردآوری شده است.

تعریف اصطلاحات و تعارف عملیاتی متغیرها :

استهزاء : بر كسی خندیدن، كسی را دست انداختن و سربه سر گذاشتن و ریشخند كردن مسخره كردن.

اضطراب ( Anxiety ) :جنبیدن، لرزیدن، ‌تپیدن، پریشانحال شدن، یكدیگر را با چیزی زدن، بهم واكوفتن، آشفتگی، بی تابی، بی آرامی.

اعتبار : عبرت گرفتن، پند گرفتن، چیزی را نیك انگاشتن و شگفتی كردن چیزی یا كسی را به دیگری قیاس كردن و نیز به معنی اعتماد و راستی و درستی و‌آبرو و قدر و منزلت است.

انیگزه :  سبب، باعث، علت، آنچه كه كسی را به كاری برانگیزاند.

اهانت :‌ خوار كردن، ‌سبك داشتن، ‌سبك شمردن، پست كردن.

تحریك :‌ حركت دادن – جنبش دادن، ‌جنباندن – بحركت درآوردن، برانگیختن، وادار كردن.

تخیل :  خیال درآوردن – به كار انداختن – خیال پنداشتن و گمان كردن، تكبر كردن، پند و گمان

تصنع :‌ خودآرایی كردن – به تكلیف خود را بحالتی وانمود كردن – ظاهرسازی كردن.

تعدیل : راست كردن – برابر كردن – هموزن كردن – دو چیز را با هم مساوی كردن.

تفهیم :  فهماندن – حالی كردن.

تنبیه : بیدار كردن، هوشیار ساختن، آگاه كردن كسی برامری.

ترس  : بیم، ‌خوف، ترسیدن.

تهدید : ترساندن، بیم دادن، ‌بیم عقوبت دادن.

تمرد : سرپیچی كردن – گردنكشی كردن – نافرمانی كردن.

تحریف :  كج كردن – گردانیدن، تغییر و تبدیل دادن و گردانیدن كدام كسی از وضع و طرز و حالت اصلی خود بعضی حروف كلمه را عرض كردن و تغییر دادن معنی آن.

حقارت : كوچك شدن، پست شدن، ‌خوار شدن، ‌كوچكی، پستی، خواری.

خطر :‌ نزدیك به هلاك، یا آنچه مایة تلف شدن كسی یا چیزی باشد و بمعنی شرف و بزرگی و بلندی قدر مقام.

درك : در رسیدن، رسیدن به چیزی، رسیدن به حاجت، دریافتن، پی بردن،

سرزنش : سركوفت، طعنه، ملامت، نكوهش.

قبح‌ : زشت شدن، ‌زشتی، ضد حسن.

گزافه : بسیار بیحساب، بیحد، ‌بیهوده، عبث، سخن بیهوده،

لاف :‌ گفتار بیهوده و گزاف، دعوای زیاده از حد، ‌خودستایی،

وحشت : تنهایی، خلوت، اندوه و ترسی و دلتنگی از تنهایی.

فصل دوم

بررسی پیشینه تحقیق

 مقدمه

از حكیمی‌پرسیدند : تربیت از چه سالی آغاز می‌شود ؟ پاسخ داد :  بیست سال قبل از تولد و اگر این مدت كافی نباشد باید برآن افزود.

آری ! واقع امر این است كه فرایند تربیت به معنای اخص آن سالهای قبل از تولد فرزند آغاز می‌شود. هر كودكی كه پای به عرصه وجود می‌گذارد و چشم به تماشای جهان هستی می‌گشاید، تبریك خالق كمال آفرین بدرقة راهش می‌شود. این كودك خود بالقوه پدر است و مادر. پس برنامه‌های جامع تربیتی او می‌بایست متضمن اندیشه‌های پدرپروری و مادرپروری نیز باشند، به دیگر سخن كودكان و نوجوانان امروز، پدران و مادران فردا می‌باشند. [1]

یكی از صفات پسندیده كه هماهنگ با سرشت با آدمیان است. راستگویی است.

هرانسانی بالقوه مایل است راست بگوید و همچنین سخنانی را كه از دیگران می‌شنود راست تلقی كند. دروغ گفتن انحراف از صراط مستقیم و فطرت و خلقت است و بدون تردید مخالف وجدان اخلاقی بوده و در نظر كلیة ملل و اقوام جهان ودر تعالیم قاطبة پیامبران الهی عملی ناپسند و مزموم است. بدبختانه این مرض خطرناك از دوران كودكی بچه‌های كوچك به این ناخوشی خانمان برانداز دچار می‌شوند و به دروغگویی عادت می‌كنند و گاهی چنان به این خوی ناپسند انس می‌گیرند كه از دروغ گفتن لذت برده و از اینكه دیگران را به گفته‌های نادرست و غیر واقعی خود جذب كنند، مسرور می‌شوند، پدران و مادران و مربیان ارجمند باید بدانند كه اگر از دوران كودكی جلوی این ناخوشی خطرناك گرفته نشود، ممكن است فرد تا پایان عمر به آن مبتلا باشد.

بدبختانه بعضی از خانواده‌ها این ناراحتی را كوچك و ناچیز تلقی كرده و اساساٌ در فكر پیشگیری یا درمان آن نیستند. اگر فرزند آنها شب تب كرده یا عطسه بی موقعی بكند سخت ناراحت می‌شوند و فوراٌ برای درمان او اقدام می‌كنند ولی از دروغ گفتن فرزند خویش تأثری ندارند. خانواده‌های دیگری هستند كه كم و بیش به اهمیت و خطر دروغگویی واقف اند و از اینكه فرزندشان دروغ می‌گوید ناراحت می‌شوند ولی راه جلوگیری و درمان آن را نمی‌دانند. [2]

بسیار طبیعی است كه كودك 2 ساله، ‌درك صحیحی از اهمیت راستی و و درستی نداشته باشد. لكن همین كودك تا سن 10 سالگی باید تفاوت بین راستی و درستی را درك كند.

برای كودك 5 یا 6 ساله طبیعی است كه در افكار رویارویی و تخیلی غوطه ور شود و داستانهای بلند و طولانی تعریف كند. اما در واقع قصد فریب كسی را ندارد. بنابراین هیچ جای سرزنش و یا تنبیه وجود نخواهد داشت. والدین زمانی كه آگاهانه در مورد مطلبی اغراق آمیز حرف می زنند، دروغ هم می‌گویند با این هدف كه مستمعین را تحت تأثیر قرار دهند البته بدون اینكه قصد فریب آنان را دانسته باشند اما احتمالاٌ اغراقهای آنان را سخاوتمندانه تفسیر و تعبیر نمی‌كند.

الگوهای ارائه شده توسط والدین بسیار اهمیت دارد. اگر آنها برای فریب دادن دروغ بگویند ( برای مثال هنگامی‌كه مادر از دیگران می خواهد تا در پاسخ كسی كه برای ملاقاتش مراجعه كرده بگویند در منزل نیست ) غیر منطقی است از كودك انتظار راستگویی و درستكاری داشته باشیم، دروغ ممكن است درارتباط با نا امنی باشد. مثلاٌ‌برای مسائلی چون تمایل به جلب توجه و تحسین دیگران. كسب اعتبار و پرستیژ به دست آوردن تعدادی دوست و یا فرار او از وضعیتی نامطلوب هنگامی‌كه كودكی برای به زحمت انداختن دوستش دروغ می‌گوید، ضروری است كوشش به عمل آید تا دلیل این رفتار را كشف گردد. [3]

بسیاری از كودكان مخصوصاٌ در سنین معینی مطالبی می‌گویند كه از نظر ما خلاف حقیقت و یا دروغ می آیند و بی شك چنین امری ما را خشمگین می‌سازند. آنچنان كه گاهی وادار می‌شویم آنها را تنبیه كنیم و یا در موارد دیگری گفته های طفل اگر چه راست و درست باشد مورد توجه ما قرار گیرند.

می‌دانیم كه دروغ برای كودك نیز زیان بخش است، اگر بدان عادت كند تدریجاٌ شخصیت او متزلزل شده و اعتبار خود را از دست خواهد داد. او نیازمند این امر است كه جلب اعتماد اولیاء و مربیان خود را بنماید تا بتواند رشد كند. به هنگامی‌كه بزرگترها چنین اعتمادی بدو نداشته باشند او رشد نخواهند كرد. بعدها اگر مواقعی دردی او را رنج دهد و بخواهد آن را علنی نماید، بدان موفق نخواهد شد.

كودك درغگو كم كم اظهار نظر صریح خود را از دست خواهد داد، بخصوص كه در بارة حرفهای خود ایمان نخواهد داشت و آن قاطعیت و صراحتی كه برای ادامة كار و زندگی او لازم است از میان خواهد رفت.

دروغگویی نوعی ناسازگاری و نابهنجاری است و باید اصلاح شود. در طریق اصلاح و بازسازی كودك گام اول شناخت علل است. باید دید كودك چرا دروغ می‌گوید [4]

آیا تا به حال درزندگی به كسی دروغ گفته اید ؟ چرا ؟ به چه خاطر ؟ بعد از دروغ گفتن چه احساسی به شما دست داده است ؟ آیا می‌دانید ریشة دروغگویی در چیست ؟ آیا می‌دانید چرا شما و دیگران گاهی از اوقات مبادرت به دروغ گفتن می‌كنند ؟

برای دست یابی به جواب این سئوالات شاید خواندن و مطالعة این تحقیق و مقالة كمكی به شما باشد.

دروغگویی مخصوص طبقة خاصی نیست و به جنس خاصی نیز محدود نمی‌شود، بزرگ و كوچك ممكن است دروغ بگویند و گاهی از اوقات از دروغگویی خود نیز لذت ببرند. دروغگویی بیماری خانمان برانداز است كه ایگر به فكر مداوایش نیفتیم هم فرد بیمار را به نیستی می‌كشاند و هم اطرافیان فرد مبتلا به نابودی سوق می‌دهد. دروغگویی گناهی بزرگ است و در بیشتر مواقع این گناه ریشة بسیاری از گناهان دیگر نیز خواهد بود.

دروغگو دست به انجام هر كاری می زند و در مقابل با پستی و وقاحت انجام اعمال خود را تكذیب می‌كند. دروغگویی دژی است كه دروغگو آن را پناه خود می‌داند. كسی كه در زندگی خود به دروغگویی عادت كرده باشد، هیچ گاه از انجام هیچ عملی خود را معاف نمی‌داند و با بی پروائی مبادرت به انجام كارهای زشت و ناپسند می‌كند، زیرا با دروغگویی می‌تواند خود را از عواقب انجام كارهای زشت مصون نگه دارد.

یكی از بزرگترین وظایف پدران و مادران و مربیان جامعه در تربیت نونهالان، پرورش خصلت راستگویی است. راستگویی نجات از هر نوع گمراهی و ضلالت است.

برای جلوگیری از دروغگویی باید ابتدا علت اقدام به آن را جستجو كرد. علت را شناخت و بعد سعی در برطرف كردن علت داشت.

علت دروغگویی را می‌توان در این گروه علل جستجو كرد : ترس، ‌ضعف، عجز، احساس حقارت و. .. كسی كه قادر به پرداخت بدهی خود نیست در خانه بست می‌نشیند و به فرزندش می‌گوید به طلبكار بگوید كه پدر در خانه نیست. كارمندی كه بدون علت ترك خدمت كرده از ترس بازخواست مقامات مافوق به دروغ گرفتاریهای واهی را مطرح می‌كنند. كودكی كه از كتك خوردن می‌ترسد، شكستن شیشة پنجره را به گردن دیگری می اندازد، اگر بخواهیم ریشة تمام دروغهای یاد شده را پیدا كنیم به یك سر منشأ می‌رسیم و آن ترس و عقده حقارت و تربیت نادرست است. افرادی كه بیشتر دروغ می‌گویند بیشتر در خود احساس ضعف و حقارت می‌كنند. اگر بخواهیم جامعه‌ای سالم و افرادی راستگو داشته باشیم باید صفت نیكوی راستگویی را از كودكی به فرزندان بیاموزیم [5].

الگوهای معینی كه برای برقراری ارتباط با كودكان بكار می‌رود تقریباٌ همیشه متناقض هستند. یعنی بر عكس هدف و منظور ما نتیجه می‌دهند، ‌این الگوها نه تنها ما را در دستیابی به اهداف دراز مدتمان یاری نمی‌كنند، بلكه غالباٌ خرابكاری هم در خانه به وجود می آورند. الگوهای متناقض در تربیت كودك شامل این موارد می‌شود. تهدیدها، رشوه ها، وعده‌های نیش دار و طعنه آمیز، موعظه و سخنرانی در بارة دروغگویی دزدی و آموزش ادب، بی ادبی و بی احترامی. [6]

وقتی كودكان دروغ می‌گویند والدین از ظلم برافروخته می‌شوند، بخصوص وقتی كه دروغ آشكار است ودروغگویی تجربه. شنیدن پافشاری كودكی در این كه به رنگ است نزده است یا شكلات را نخورده است وقتی كه صورت و پیراهنش خلاف این را می‌رساند، بسیار خشم آور است گاهی اوقات كودكان بدین خاطر دروغ می‌گویند كه اجازه ندادند حقیقت را بر زبان آورند. وقتی كودك به مادرش می‌گوید كه از برادرش متنفر است، مادر شاید او را به خاطر این حقیقت گویی تنبیه كند. اگر همین كودك در آن لحظه برگردد و آشكارا به دروغ اظهار كند كه حالا دیگر برادرش را دوست دارد، مادرش شاید به او پاداش بدهد و او را محكم در آغوش بگیرد و ببوسد، خب، شما فكر می‌كنید این كودك چه نتیجه‌ای از این تجربه خواهد گرفت كه آدم را به خاطر حقیقت‌گویی كتك می زنند و به خاطر دروغگویی پاداش می‌دهند و نیز اینكه مادرش دروغگویی رادوست دارد. [7]

ما اگر بخواهیم راستگویی و صداقت را به كودك یاد بدهیم پس باید برای گوش كردن به حقایق تلخ به همان اندازة حقایق دلپسند زمینه داشته باشیم.

اگر قرار است كودك راستگو و صادق بار بیاید پس نباید او را تشویق و تحریك كرد كه در بارة احساساتش دروغ بگوید. حال این احساسات چه مثبت باشد چه منفی و چه دمدمی مزاج، كودك از واكنشهایی كه ما در برابر احساسات بیان شده او نشان می‌دهیم، یاد می‌گیرد كه آیا صداقت و راستگویی بهترین حقیقت است یا نه ؟

وقتی كودكان به خاطر گفتن حقیقت تنبیه می‌شوند، برای دفاع از خودشان دروغ می‌گویند. همچنین دروغ می‌گویند تا ‌آنچه را كه در واقعیت فاقد آن هستند، در خیال به دست آورند. [8]

دروغها بیان كنندة حقایق مربوط به امیدها و دلهره‌ها هستند. دروغها آشكار كنندة آن چیزی هستند كه فردی انجام خواهد دهد یا باشد. برای شنونده خوب می‌فهمد، دروغها آنچه را كه دروغگو سعی در پنهان كردنش دارد، آشكار می‌كنند. واكنش كامل و پخته نسبت به یك دروغ بیشتر بایستی درك مفهوم آن دروغ را منعكس سازد، نه افكار مفهوم آن یا محكومیت آن.

فرد دروغگو را ما از طریق اطلاعاتی كه از دروغها كسب می‌كنیم می‌توانیم به كودك كمك كنیم تا واقعیتها را از افكار پوچ و خیالی تشخیص دهند [9].

برخورد با دروغگویی و عدم صداقت كودك

خط مشی مادر برابر دروغگویی مشخص است. ازیك طرف نباید بازپرس بازی در بیاوریم و كودك را هی سئوال پیچ كنیم و موضوع را بزرگ جلوه دهیم و از طرفی دیگر باید حتماٌ و بدون تردید رك پوست كنده حرف بزنیم. وقتی پی می‌بریم كه از زمان برگشت كتابی كه كودك از كتابخانه گرفته بود گذشته و كودك هنوز كتاب را به كتابخانه پس نداده، ما نباید بپرسیم كه كتاب را برگردانده‌ای به كتابخانه ؟ مطمئنی ؟ پس چی شد. كه كتاب هنوز این جا مانده ؟ بلكه به جای آن چنین خاطر نشان می‌كنیم « مثل اینكه از زمان برگشت این كتاب به كتابخانه گذشته » [10].

علائم و نشانه‌های دروغگو

هر گاه كودكی درموقعیتی نامطمئن و نا امن قرارگیرد و احساس خطر یا حقارت كند به گفتاردروغ متوسل می‌شود. دروغگو به گفته هایش ایمان ندارد و به طور قاطع و صریح حرف نمی زند، به تدریج اعتماد خود به دیگران را از دست می‌دهد و نسبت به اطرافیان بدبین می‌شود. دروغگو فراموشكار است و پس از مدتی بدنام و بی اعتبار می‌شود. دروغگویی باعث تغییرات جسمی‌نظیر افزایش ضربان قلب، تغییر حالت چشم، رنگ پریدگی، برافروختگی، بیقراری، و ناآرامی و خشك شدن دهان و گاهی لكنت و پراكنده گویی می‌شود. [11] 

علل دروغگویی

الف ) عوامل اجتماعی :

1ـ جلب توجه و تحسین  :

گاهی در میان جمعی از میهمانان معمولاٌ كودك فراموش می‌شود – همه سرگرم كار و تلاش صحبت یا بازی هستند. به خود و بحثهای خویش سرگرم می‌شوند، بدون اینكه حساب كنند دل كوچكی هم در كنارشان می‌تپد. و انتظار شركت در بحث و مذاكره را دارد. كودك برای اینكه جلب نظر كند و به گونه‌ای خود را وارد صحنه نماید به دروغ متوسل می‌شود. آنهم دروغی بزرگ و اغراق آمیز. یكباره خبر تلخی را می‌دهد، سخنی می‌گوید كه همه با نظر اعجاب بدو بنگرند و حرف و كار خود را رها كنند.

2ـ بدآموزی :

كودك دروغ بلد نیست آن را از كسی آموخته است و پیداست بیش از هر كس از والدین و معاشران كودك هستند كه به او دروغ آموخته اند آنها زمینة آن را در كودك فراهم كرده و به آن وا داشته اند. فی المثل طفل را در میان جمع به رودربایستی قرار داده و از او خواسته اند اقرار كند برادر كوچكش را دوست دارد. در حالیكه او از برادرش كه سهم محبت او را از والدین دزدیده متنفر است. زمانی پدر و مادر در حضور جمعی ازمسأله‌ای سخن می‌گوید كه طفل بعیان می‌داند كه دروغ است. بدیهی است كه هر گونه اظهار نظر بر خلاف حقیقت نوعی بدآموزی و درس بدی برای او خواهد بود. او می‌فهمد كه درمواردی هم می‌توان خلاف حقیقت را گفت. [12]

3ـ احساس كمبودها :‌

 كودك برای جبران احساس كمبودی كه دارد متوسل به دروغگویی می‌شود. [13]

كودكانی كه نسبت به دوستان و اطرافیان خود احساس كمبود می‌كنند، ممكن است برای جبران كمبودها در زمینه‌های گوناگون نظیر شغل والدین و محل سكونت وضع تغذیه و سفر. ...، دروغگویی متوسل شوند و درون آشفته و نگران خود را بدان وسیله به طور موقت تسكین دهند [14]

4ـ احساس حقارت :  

بر تمامی‌كسانیكه در محیط زندگی كودك بوده و با او در تماس هستند توصیه می‌شود كه به شخصیت كودك احترام بگذارند و زیرا كودكانی كه موردتوجه نیستند، یا به آنها احترام گذاشته نمی‌شود، یا مورد تمسخر و استهزاء قرار می‌گیرند یا آنها را مورد سرزنش و ملامت قرار می‌دهند، احساس حقارت كرد. و برای رهائی از این حالت به دروغگویی خواهند پرداخت تا خود را بهتر از آنچه هستند نشان دهند. [15]

5ـ لاف زنی و گزافه گویی :

 انگیزه‌های دیگری نیز هستند كه می‌توانند فرزند شما را وادار به دروغ گفتن كنند مثلاٌ لاف پردلی و شجاعت‌هایی كه نكرده خواهد زد. گاهی حتی لاف از بزهكاریهایی كه مرتكب نشده خواهد زد تا به نوعی تظاهر به خشونت طبع و قساوت قلب كرده باشد. بدیهی است كه هیچ یك از این گزافه‌ها و لاف‌ها را نباید تشویق كرد و خوب است بچه بفهمد كه لاف زدن‌ها در شما بی اثر است. و چنین بچه‌ای به حق یا ناحق خود را نسبت به محیط مفروض احساس پستی و زیردستی می‌كند. مثلاٌ چیزی را خودش اختراع می‌كند تا او هم برای خو شنوندگانی داشته باشدو موردتقدیر و تقرب واقع شود [16]


قیمت فایل فقط 4,900 تومان

خرید

برچسب ها : بررسی علل اجتماعی و تربیتی دروغگویی در كودكان دبستانی و راههای درمان آن , طرح توجیهی بررسی علل اجتماعی و تربیتی دروغگویی در كودكان دبستانی و راههای درمان آن , دانلود بررسی علل اجتماعی و تربیتی دروغگویی در كودكان دبستانی و راههای درمان آن , روانشناسی , دروغگویی , علل اجتماعی و تربیتی دروغگویی در كودكان , دروغگویی در كودكان , علل اجتماعی و تربیتی , , دانلود

نظرات کاربران در مورد این کالا
تا کنون هیچ نظری درباره این کالا ثبت نگردیده است.
ارسال نظر