امروز: شنبه 26 آبان 1403
دسته بندی محصولات
بخش همکاران
بلوک کد اختصاصی

بررسى قاعده فقهى اصاله الصحه و تعارض آن

بررسى قاعده فقهى اصاله الصحه و تعارض آن دسته: حقوق
بازدید: 37 بار
فرمت فایل: doc
حجم فایل: 47 کیلوبایت
تعداد صفحات فایل: 30

بررسى قاعده فقهى اصاله الصحه و تعارض آن در 30صفحه در قالب فایل ورد قابل ویرایش

قیمت فایل فقط 5,900 تومان

خرید

 بررسى قاعده فقهى اصاله الصحه و تعارض آن

دلایل اصل صحت‏به معناى جواز تكلیفى

در مورد اصل صحت‏به معناى مذكور یعنى حمل اعمال مسلمانان بر مشروعیت، دلایل بسیارى گفته‏اند كه در :زیر به برخى از آنها اشاره مى‏شود:

الف: آیات قرآن كریم - در قرآن كریم، آیات زیادى وجود دارد كه دلالت‏بر اعتبار اصل صحت مى‏كند از آن جمله است آیه شریفه و «قولوا للناس حسنا» مطابق تفسیرى كه در اصول كافى از قول امام معصوم‏علیه السلام در1-در این آیه آمده است درباره مردم تا هنگامى كه چگونگى كارشان معلوم نشده جز به خیر سخن نگویید.

2- آیه شریفه «و اجتنبوا قول الزور» یعنى از سخن دروغ و افترا بپرهیزید.

3-آیه شریفه «ان بعض الظن اثم» یعنى همانا برخى از گمانها، گناه است.   

ب: روایات - در خصوص اعتبار اصل صحت، روایات فراوانى وارد شده است كه به برخى از آنها نیز اشاره مى‏شود

1- در اصول كافى از امیرالمؤمنین على‏علیه السلام، نقل شده است كه آن حضرت فرمودند:

ضع امر اخیك على احسنه حتى یاتیك ما یقلبك عنه و لاتظنن بكلمة خرجت من اخیك سوء و انت تجد لها فى الخیر سبیلا : یعنى كار برادر دینى خود را به بهترین وجه تاویل كن تا آنگاه كه از او رفتارى آید كه باورت را دگرگون كند و نیز به گفتار برادرت تا وقتى كه تفسیر نیك مى‏توانى كرد، گمان بد مبر.

2- از امام صادق‏علیه السلام، روایت است كه به محمد بن فضل فرمود: یا محمد كذب سمعك و بصرك عن اخیك و ان شهد عندك خمسون قسامة انه قال و قال لم اقل و صدقه و كذبهم.

یعنى گوش و دیده‏ات را در مورد برادر خویش، تكذیب كن، اگر پنجاه نفر بگویند كه وى چنان گفت او بگوید من نگفته‏ام، سخن وى را درست پندار و آن دیگران را باور مكن.

3- در خبر مستفیض دیگرى آمده است كه مؤمن، برادر خود را متهم نمى‏كند و هركس برادر خود را متهم دارد، ایمان از دلش ناپدید مى‏شود چنانكه نمك در آب حل و ناپدید مى‏گردد.

استاد محمدجواد مغنیه در این باره مى‏گوید: از اخبار مذكور چنان مستفاد مى‏گردد كه اسلام گویى در دل كافر هم نور ایمان مى‏جوید و از دروغگو نیز انتظار راستى دارد و این باید مایه عبرت كسانى باشد كه بى‏درنگ و بدون تامل، مردم را به فسق و نابكارى متهم مى‏كنند و یا به كفر و بى‏دینى منسوب مى‏دارند این اصل، مبتنى بر مصالح مسلمانان است زیرا چنانچه در زندگى روزمره، اصل را برفساد قرار دهیم و در كلیه اعمال و افعال مردم، تفحص و تجسس كنیم و با هر پدیده‏اى با شك و تردید مواجه شویم، قوام و استقرار نظام مدنیت و اجتماع از بین مى‏رود و در امور روزمره مردم، اشكالات اساسى بروز مى‏كند. اسلام براى جلوگیرى از این مفاسد به مسلمانان دستور مى‏دهد اعمال مردم را مادامى كه خلافش از طریق ادله به اثبات نرسیده است، باید حمل برصحت كنند و محكوم به حلیت و مشروعیت نمایند

2- اصل صحت‏به مفهوم وضعى

معناى دیگر اصل صحت، صحت در برابر فساد است كه حكمى وضعى به شمار مى‏آید; بدین مفهوم كه باید رفتار فرد مسلمان را نوعى تفسیر كنیم كه از آن آثار صحیح شرعى به بار آید. در اصل صحت‏به معناى تكلیفى، اشخاص موظف بودند اعمال دیگران را بر صحت‏یعنى مشروعیت‏حمل كنند و بیش از این دیگران ناصالح پنداشته نشوند براجراى این اصل، آثارى مترتب نبود; مثلا اگر سخنى از فرد مؤمنى بشنویم و شك كنیم كه سلام مى‏دهد یا ناسزا مى‏گوید در حمل بر صحت در این جا استفاده نمى‏شود كه جواب سلام واجب است ولى در معناى اخیر نوع تلقى نسبت‏ به اعمال دیگران در انجام یا اسقاط تكالیف و تنظیم روابط عبادى یا حقوقى مؤثر است. به تعبیر دیگر، اصل صحت در معناى تكلیفى، بیشتر، جنبه اخلاقى و روانى داشت، در حالى كه در مفهوم وضعى، آثار و نتایج عملى بر آن مترتب است; مثلا اگر عقد یا ایقاعى توسط شخصى صورت گرفت‏یا از فرد مسلمان، عبادتى انجام پذیرفت كه درستى و نادرستى آن براى دیگران، آثار و نتایجى به بار مى‏آورد، همچون نماز میت كه چنانچه درست انجام گیرد، موجب سقوط تكلیف از دیگران مى‏شود، مطابق اصل صحت‏باید عقد و ایقاع و یا عبادت او را درست و موافق آداب و احكام شرع و قواعد اسلام به شمار آوریم. این معنا از صحت است كه عمدتا در مسائل حقوقى مورد بحث واقع شده و مقصود اصلى از قاعده مزبور است

ادله اصل صحت در مفهوم وضعى

1- اجماع:با تحقیق و تتبع در آثار فقها در مى‏یابیم كه در زمینه پذیرش اصل صحت، اتفاق نظر وجود دارد و این خود حاكى از اجماع بر اعتبار اصل مذكور است ولى با توجه به وجود ادله دیگر در این اصل، اجماع چندان ارزش استقلالى ندارد چرا كه اجماع، اصطلاح اصولى نیست كه كاشف از قول و فعل و تقریر معصوم باشد بلكه مستند به دلیل سیره عقلا و پاره‏اى از آیات و روایات است و به این نوع اجماع، اجماع مدركى گویند كه حجت نیست.

2- سیره عملى مسلمانان بلكه كافه عقلا بر ترتیب آثار عقود و نیز حمل بر صحت در اعمال دیگران است. روش عقلا در همه كشورها و جوامع در تمام اعصار و ادیان مختلف، این بوده است كه اعمال دیگران را حمل بر صحت كنند مگر این كه به دلیل، خلاف آن ثابت‏شود چون این روش در شریعت اسلام نیز جارى بوده و مورد ردع و منع شارع مقدس هم واقع نشده است.

نتیجه مى‏گیریم كه بناى عقلا از جمله دلایل اصل صحت‏بوده و بلكه عمده‏ترین دلیل در این مبحث، همین دلیل است چه این كه اگر این اصل در اجتماعات و زندگى بشر معتبر نباشد، بازار و روابط مسلمانان مختل گردیده، نظام اجتماعى آنها روبه اضمحلال مى‏رود.

3-دلیل عقل: طبق قواعد عقلى، اصل صحت را باید در زندگى روزمره، جارى ساخت زیرا در غیر این صورت، امور مردم دچار اختلال مى‏شود و هرج و مرج در جامعه پیش مى‏آید. اصل مذكور در سراسر زندگى مردم، داراى آثار عملى است و كلیه روابط معاملاتى و عبادى مردم را شامل مى‏شود. در خصوص قاعده ید از حضرت صادق (ع) روایت‏شده است كه آن حضرت فرمودند: لو لم یجز هذا لم یكن للمسلمین سوق; یعنى اگر این امر جایز نمى‏بود، براى مسلمانها بازارى باقى نمى‏ماند. اصل صحت و كاربرد و اهمیتش در زندگى روزانه مسلمانان به مراتب بیشتر از قاعده ید است زیرا در واقع، اعتبار و صحت‏ید، یكى از وجوه و مظاهر اصل صحت است. اگر اصل صحت را جارى ندانیم، لازم مى‏آید در بسیارى از امور، اختلال ایجاد شود; مثلا در مراسم عبادى روزانه با شك صحت در قرائت امام جماعت از اقتدا به او خوددارى كنیم، یا به هنگام خرید گوشت از بازار شك كنیم كه آیا به ذبح شرعى است‏یا خیر؟ و همین‏طور در همه كارهاى اجتماع با دیده شك و تردید نگاه كنیم. شارع مقدس، این مقدار تكلیف مشكل را بر مكلفین مقرر نداشته است. بنابراین، طبق موازین عقلى و منطقى و براى جلوگیرى از اختلال در نظام حیات اجتماعى و اقتصادى روزمره مردم، اصل صحت، مطابق عقل، امرى است معتبر كه فقدان آن باعث هرج و مرج مى‏گردد.

4- ظهور حال مسلمان: دلیل دیگرى كه مى‏توان در این باره ذكر كرد، این است كه ظهور حال مسلمان چنین اقتضا مى‏كند كه شخص مسلمان به علت پایبند بودن به احكام و مقررات اسلامى، مرتكب خلاف شرع نمى‏شود. بنابراین، اعمال وى را باید حمل بر صحت كنیم. همان‏طور كه در معناى اول اصل صحت گفته شد، فطرت اولیه هر آدمى، پاك و درست است و این موضوع در فرد مسلمان و متدین به آیین مقدس اسلام، بیشتر متجلى مى‏گردد. ظاهر حال مسلمان، اقتضا دارد كه كار خلاف شرع از او صادر نشود و اصل بر این است كه هر عملى كه انجام مى‏دهد، مطابق مقررات و ضوابط مذكور است. البته باید متذكر شویم كه این استدلال با بناى عقلا فرق دارد. آنچه در سیره و بناى عقلا گفتیم، این بود كه عقلا در برخورد با رفتار دیگران، اصل را بر صحت و جواز مى‏گذارند ولى در این جا، فرض این است كه مسلمان، تابع ضوابط و مقررات شرعى است و خلاف آن را مرتكب نمى‏شود; مثلا اگر عقدى یا ایقاعى مثل نكاح یا طلاق واقع مى‏شود، تردید حاصل شود كه در نكاح و طلاق مذكور، شرایط صحت عقد و ایقاع مذكور واقع شده است‏یا نه؟

بنا بر اصل فوق‏الذكر، عقد و ایقاع انجام شده باید صحیح تلقى گردد به دلیل این كه شخص مسلمان از آن جا كه مسلمان است، اصل در عمل او این است كه پایبند به مقررات اسلامى باشد

این متن فقط قسمتی از بررسى قاعده فقهى اصاله الصحه و تعارض آن می باشد

جهت دریافت کل متن ، لطفا آن را خریداری نمایید

قیمت فایل فقط 5,900 تومان

خرید

برچسب ها : بررسى قاعده فقهى اصاله الصحه و تعارض آن , بررسی , قاعده فقهى اصاله الصحه و تعارض آن , تعارض , دانلود

نظرات کاربران در مورد این کالا
تا کنون هیچ نظری درباره این کالا ثبت نگردیده است.
ارسال نظر